- علی ای حال
به هر حال، به هر روی، درهر صورت
معنی علی ای حال - جستجوی لغت در جدول جو
- علی ای حال (هَِ مَ / مِ کَ دَ)
به هر حال. به هرتقدیر. در هر صورت. (ناظم الاطباء)
- علی ای حال
به هر روی به هر گونه بهر روی بهر گونه بهر حال بهر تقدیر: علی ای حال صلح بنظرمن بهتر می آید
- علی ای حال ((عَ لا اَ یِّ))
به هر حال، به هر تقدیر
- علی ای حال
به هر روی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(گُ تَ)
لغت نامه دهخدا
بی درنگ. درحال. دروقت. فوری. فوراً. کنایه از زود و شتاب. (آنندراج) :
بباید علی الحال کابینش کرد
بیرزد به کابین چنین دختری.
منوچهری
بباید علی الحال کابینش کرد
بیرزد به کابین چنین دختری.
منوچهری
دردم زود در حال بی درنگ فورا، علی ای حال: ابو موسی الاشعری گفت علی الحال باز باید گشادن (خانه را) تا بنگرم بازگشادند بضرورت. . یا علی الحالات کلها. درهمه حالات